داستان کوتاه



 

 قسمتی از متن فایل پی دی اف رو گذاشتم تا درصورت تمایل در همین جا و پایین مطلب  فایل pdf  اونرو رایگان مشاهده و یا دریافت نمایید.     شورانگیز ملک آرا   آبان ۱۳۹۸ زنجان 

   تشبیه برجستهترین ویژگی سبکی کلیله و دمنه 
 
 ∗ شورانگیز ملک آرا زنجانی
 
چکیده 
کلیله و دمنه از نمونه های برجستة نثر فنی فارسی است. کاربرد صنایع لفظی و معنوی و صور خیال از جمله تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه از ویژگیهای سبکی این کتاب است. در این بین، تشبیه به عنوان موثرترین ابزار تخیل نقش عمدهای در تصویر سازی های این کتاب دارد. در این مقاله، تشبیه با انواع گوناگون آن در کلیله و دمنه بررسی و تحلیل شده است. تشبیه در این کتاب به صورت فشرده و گسترده به کار رفته است. وسعت دایره واژگانی مشبه به به عنوان کانون اصلی تشبیه قابل تامل است. در کاربرد ادات تشبیه، زیبایی و آراستگی کلام، مورد توجه است. تشبیهات عقلی به حسی  بیشترین بسامد را در این کتاب دارد . همچنین تشبیه مرکب و تشبیه تمثیل جایگاهی درخور تأمل در بین تصاویر​​​​​​، تشبیهی دارد. به طور کلی، نتیجه این تحقیق بیانگر آن است که تشبیه در کتاب کلیله و دمنه در کنار سایر صور خیال ابزاری مهم و سودمند در خدمت بیان اندیشه و مفاهیم تعلیمی این کتاب است، هرچند جنبه های زیبایی شناختی این تصاویر نیز مورد نظر بوده است. 
کلیدواژهها: تشبیه، کلیله و دمنه، تخیل، اندیشه 
 
مقدمه 
تشبیه مؤثرترین ابزار تخیل است که باعث رسایی کلام و زمینه ساز ارزش بلاغی آن میشود و مخاطب را از حالت عادی کلام به فراز قله های اندیشه و عاطفه میکشاند. تشبیه حاصل تخیل فرهیخته و آزاد شاعر و نویسنده است که با ظرافت و دقت در امور ذهنی و غیرذهنی شباهتها را احساس میکند و از این طریق آنها را به یکدیگر پیوند میدهد . به همین دلیل است که تشبیه را ابتدایی ترین لوازم خیال انگیزی و هسته و مرکز اغلب خیالهای شاعرانه» (امداریان، 1374 :1 (و بنیاد ادبیات هندی و ایرانی» (بهار، 1370 ،ج 2 :281 (گفته اند. جرجانی از تشبیه در کنار تمثیل و استعاره به عنوان اصول بزرگی یاد میکند که مهمترین محاسن کلام را در بر گرفته اند (جرجانی، 1374 : 16(.   از آنجا که تشبیه حلقة اتصال اندیشه و ذهنیات خالق اثر با عالم واقع است، به خوبی میتواند بیانگر تفکر و خلاقیت او باشد. از سوی دیگر، نگرش سنتی به تصویر در شعر، نقش و وظیفه آن را توضیح و آرایش و تزیین معنا میداند (فتوحی، 1385 :89 .(بر این اساس، یک تصویر شاعرانه باید روشن و واضح و در عین حال اقناعکننده باشد. در بین تصاویر شعری تشبیه کارآمدترین آن استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی دهاقان ir.ac.dehaghan@mahmoodi.m ∗ 
 92 /7/ 15 :پذیرش تاریخ 91/12/14:وصول تاریخ
فنون ادبی (علمی - پژوهشی) 
دانشگاه اصفهان  سال ششم، شماره 2 ) ،یپ اپی 11 ( پاییز و زمستان1393 ،ص132-121


       برای مطالعه ی کامل این  مطلب  فایل پی دی اف آن را رایگان در   سطر پایین دریافت و یا مشاهده نمایید؛  

        فایل پی دی اف را مشاهده و یا دریافت نمایید.کلیک شود[][][]
      عنوان: پی دی اف ادبیات داستانی فارسی
حجم: 170 کیلوبایت



        مطلب پی دی اف مروری بر آثار بزرگان برای مشاهده و یا دریافت کلیک نمایید [][][]دریافت
      عنوان: مروری بر آثار احمد محمود
حجم: 550 کیلوبایت


   

 

مروری بر آثار گلریز پی دی اف رایگان کلیک شود [][][]دریافت
          عنوان: بررسی و تحلیل آثار گلریز توسط شین براری
حجم: 445 کیلوبایت


 

شهروز براری صیقلانی 

نویسنده برتر شهروز براری صیقلانی 

برای دریافت پی دی اف فایل رمان عاشقانه بنام عروس سفارشی[] و یا مشاهده ی آن کلیک نمایید [][] دریافت
حجم: 3.44 مگابایت
توضیحات: بادرنگ _عروس سفارشی یک عاشقانه ی ساده از نوقلمان عرصه ی نویسندگی خلاق
 


   یک نامه عاشقانه  یاکه شاید دلنوشته ی ساده و کاملا شخصی که برای مخاطب خاصی نوشته شده  و درک و فهم برخی جملاتش فقط برای طرف مورد نظر مقدوره،   اما از ظاهر قضیه پیداست که بی نهایت یلخی،  و بی ترمز و ناگهانی نوشته شده و حتی یکبار هم  مجدد بازنگری نشده  چون وگرنه ویرایش میشدش  و یک جمله ی ساده رو صدبار تکرار نمیکرد.  حالا شاید بپرسید که چرا شورانگیز  اینو  بازنشر میکنیش؟  جواب؛  چون  یه نکته ی ساده ولی دلچسب داره،  و ظاهرا  ساعت مچی نویسنده  در بدترین زمان و در بدترین مکان خواب میره و  اونها توی سینما متوجه ی گذر لحظات نمیشن  و از سرصبح تا ظهر یک فیلم رو چند بار میبینن اما نهایتن هم نمیفهمن که جریان فیلم چی بوده و اصلا بازیگراش کی بودن چون سرگرم خودشون بودن و بد ماجرا اونجاست که انگار اون صبح اون دختر و پسر عاشق پیشه  هر دو  آخرین امتحان ترم آخر سال آخر دبیرستانشون رو باید انجام میدادن و چون امتحانات سال آخر در ترم آخر  همگی کشوری و یکسان و همزمان مشترک بین دختران و پسران هست هر دو امتحان ساده ی عربی داشتن ولی وقتی میرسن به سر جلسه ی امتحان  مبینن که زود رسیدن و  فراش داره جارو میزنه سالن امتحان رو،   و هیچکسی نیومده،  ظاهرا  پسره و یا شایدم دختره از فراش میپرسه ؛  خیلی زود رسیدیم؟ هنوز کسی نیومده؟  

فراش در پاسخ به کنایه میگه؛  آره خیلی خیلی زوده،  برید خونه هاتون و الان که خرداد ماه هست شما تیر ماه و مرداد ماه رو زیر پنکه بمونید شهریور بیاید سر جلسه امتحان.خخخخ

  اون دختر و پسر ظاهرا تازه میفهمن که ساعت دختره و شاید مال پسره خواب رفته و باطریش تموم شده و اونها  ساعت دوازده ظهر رسیدن سر جلسه ای که ساعت 11 تموم شده بوده.  نکته ی غم انگیزش اینجاست که انگاری جفتشون  بچه زرنگ بودن و  از اون  خرخون ها (شایدم بچه مثبت بودن)   و   انگار اون اتفاق باعث میشه که برای اولین بار در زندگیشون  شهریور ماه همراه تجدیدی ها  برن امتحان بدن .  و فقط نفهمیدم چرا پس پسره نوشته که اون اتفاق سبب شد اولین تجدید عمرشون رو با هم و مث هم و با شرایط یکسان در درس مشترک  بیارند  ولی زمان ما اگه نمیرفتی سر جلسه امتحان  غیبت میخوردی  نه اینکه تجدید بشی.     بگذریم

     ظاهرا این دلنویس رو طرف بعد بیست سال  دوری و به یاد یار بی وفاش نوشته و . خیلی به دلم نشست.  

     مطمینم اگه بخونیدش  میتونید مث من  حدس و گمانه زنی کنید که ممکنه اینو  کی  نوشته.    در ضمن یه نکته ریز،   اینو بی اجازه از میان هزاران تصویر توی  بایگانی روزنویس های سطل اشغالی در فن پیج مخاطبین نویسنده ی محبوبم  ینی  شین براری  پیدا کردم و کپی کردمش براتون.

 

    نامه عاشقانه شین براری


 

محمدعلی فروغی، شخصیتی چند وجهی است. نقش ی که او در یکی از حساس‌ترین دوره‌های تاریخی ایران برعهده گرفت و انتقال قدرت و سلطنت را ماهرانه ساماندهی کرد، با همه جنبه‌های آشکار و پنهان این ماجرا، نقشی نبود که هر تمداری بتواند به عهده بگیرد.

تاثیرهای عمیقی که او در ت‌ها و فعالیت‌های فرهنگی عصر خود برجای گذاشت، تاثیرهایی که هنوز هم ادامه و پیامد دارد، به این زودی‌ها از صدر فهرست موضوع‌های پژوهشی دارای اولویت خارج نخواهد شد. البته موافقان و مخالفان فروغی، از هر دو دست، بسیارند.

اندیشه دور و دراز» در میان آثار متنوع محمدعلی فروغی (۱۲۵۴-۱۳۲۱) اثری کاملا متفاوت است.

این رساله نسبتا کوتاه که در سال ۱۳۰۶ در استانبول منتشر شد، حال و هوایی داستانی دارد. نویسنده از روایتی تخیلی بهره می‌برد تا گمان‌ها و اندیشه‌هایی را در زمینه ترقی و تکامل و تربیت بشر مطرح کند.

تبلیغ: رایگان: تست MBTI + تفسیر ویدیویی تیپ شخصیت و سازگاری شغلی

رساله در نوع خود روایتی نو و پیشرو در آن روزگار است؛ با این همه تا همین اواخر، یعنی زمانی که تکه‌هایی از آن در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته نشده بود، مورد توجه قرار نگرفته بود.

داستان این رساله:

نصرالله انتظام فروغی را در پاییز ۱۹۲۸م (۱۳۰۷) در ژنو می‌بیند؛ یعنی زمانی که ایران به تازگی در جامعه ملل پذیرفته شد و به فروغی در حالی که عهده دار سفارت کبرای ایران در ترکیه بود، نمایندگی شورا سپرده شد.

در همین دیدار، فروغی نسخه‌ای از اندیشه دور و دراز را به انتظام میدهد و می‌گوید: این کتاب را وقتی در اسلامبول منتظر دستور از دولت بودم و نمی‌رسید، برای گذراندن وقت نوشتم.»

البته فروغی در یادداشت آغازین رساله تصریح می‌کند: این اندیشه‌ها تازه به ذهن قاصر من نیامده و زیاده از ده سال پیش برای بعضی از دوستان نقل کرده بودم.»

اندیشه دور و دراز» هم به لحاظ ساخت و صورت و هم از چشم انداز اندیشه، شایسته درنگ است. از جهت قالب می‌توان آن را یک نوع ادبی مستقل قلمداد کرد که در ایران با این ویژگیها همتایی ندارد. از نظر تأملات علمی و ملاحظات اخلاقی و تربیتی نیز سرشار از نکات تازه و ژرفی است که هنوز نیازمند بازخوانی و بازاندیشی آن هستیم.

۱- پیش‌بینی محبوب شدن کتاب‌های گویا:

گفتم مگر نه کتاب برای ثبت افکار صاحبان فکر است که بعد همه کس بتواند از آن مطلع و مستفید شود؟ گفتند آری چنین است. گفتم مگر نه امروز به واسطه فونوگراف هر کس هر چه در دل دارد می‌تواند در لوله مومی ثبت کند و بعد به دیگران بشنواند؟

…فکر کنید که با ترقیات دائم عالم صنعت چه استبعاد دارد ورقه نازکی مانند کاغذ اختراع کنند که روی آن بتوان سخن را ثبت کرد؟ نمی‌بینید همین گرامافون به چه سرعت تکمیل می‌شود؟

سی چهل سال پیش که تازه اختراع شده بود بوق و شیپور داشت و صندوقی بزرگ و دست‌وپا گیر بود. امروز به جائی رسیده که می‌توان در جیب گذاشت. پس با آن اوراق که من فرض کردم چه مانعی دارد هم چنان که امروز نغمات را در گرامافون ضبط می‌کنند رسالات و مؤلفات را ثبت نمایند و به صورت طومار سینما یا اوراق درآورند و هر کس می‌خواهد کتابی مطالعه کند بجای اینکه به چشم می‌خواند به گوش بشنود؟

۲- آموزش الکترونیک و از راه دور

فکر می‌کنم بعد از آنکه تلفن بی‌سیم کامل و سهل و ارزان شد چنان که همه کس بتواند داشته باشد و یقیناً چنین خواهد شد آنوقت وم نخواهد داشت متعلمین برای استماع درس معلمین در جای مخصوص که مدرسه یا محل کنفرانس نامیده می‌شود جمع شوند و برای این مقصود از شهر به شهر و دیار به دیار روند در خانه می‌مانند و در موقع معین با تلفون بیان معلم را می‌شنوند.

به این طریق اولاً توفیر وقت و صرفه مال بسیار از رفت و آمد معلمین و متعلمین به خانه و مدرسه و تهیه لوازم مدارس از عمارت و میز و نیمکت و غیره‌ها حاصل می‌شود. ثانیاً صحت و سلامت مزاج متعلمین بهتر خواهد بود چه عده بسیاری در یک عمارت جمع نشده و هوای کثیف استنشاق ننموده و امراض به یکدیگر سرایت نمی‌دهند و از بسی مفاسد دیگر مادی و معنوی و مزاجی و اخلاقی مصون می‌مانند.

۳- آموزش چندرسانه‌ای از راه دور

از عکس تلگرافی یعنی انتقال صور اشکال به وسیله قوه تلگراف بی‌سیم (Tèlèphotographie) که الان اختراع شده و مشغول تکمیل آن می‌باشند نیز غافل نباید بود که در آن صورت معلم نه تنها با تلفون بیانات خود را به متعلمین می‌شنواند بلکه حرکات و اشارات خود و تصاویر و اشارات خود و تصاویر و اشکال را که باید ببینند می‌تواند به ایشان بنماید.

و نیز متوجه باید بود که روز به روز وسایل دیگر برای تعلیم و تعلم پیدا می‌شوند مانند سینماتوگراف که هم‌اکنون یکی از اسباب نشر معلومات میان عامه است و عنقریب همین سینما را بوسیله قوه تلگراف بی‌سیم خواهند توانست به خانه‌ها برسانند و بنمایند.

با این همه اقرار می‌کنم که قوه تخیل من وافی نیست که درست ترتیب تعلیم و تدریس آینده را پیش‌بینی کنم و ممکن است بسی کامل‌تر و بهتر از اینکه به خیال من رسیده است بشود.

۴- اینترنت در همه جا و برای همه!

این قدر مسلم است که وسایل امروزی ما دائماً مکمل و ساده و سهل می‌شود پس فکر کنید که چون اسباب تلفون بی‌سیم و عکس تلگرافی چنان که اشاره کردم مکمل و ارزان و آسان شود همه کس همواره آن را همراه خواهد داشت و مردم هر آن از هر مسافتی می‌توانند یکدیگر را ببینند و گفتگو کنند و محتاج نخواهند بود به هم نزدیک شوند.

هر کس را میل دارد با عکس تلگرافی می‌‎‌بیند یا با تلفون بی‌سیم با او سخن می‌گوید اخبار وقایع و موزیک و کنفرانس و خطابه و درس و هر چه طالب است می‌شنود، سینما و تئا‌تر و امثال آن را تماشا می‌کند، و در همه این احوال در خانه با زن و فرزند خویش آسوده نشسته یا خوابیده یا مشغول گردش است.

۵- رواج انرژی‌های غیرفسیلی

برای تولید قوه الکتریسیته یا قوای دیگری که امروز به ذهن نمی‌رسد یا می‌رسد و از عمل آن عاجزیم از زغال و نفت مستغنی و از دود و بو کثافت آن‌ها آسوده می‌گردند و هوا‌ها بسیار سالم‌تر خواهد شد.

۶- زمان به حقیقت پیوستن این پیش‌بینی‌ها

کلیه آنچه شرح دادم هر چند پیش‌بینی کردن مشکل است گمان می‌کنم تا آخر مأئه بیستم اگر انجام نگرفته باشد در بیست‌ویکم و البته صورت می‌پذیرد و بسا چیزهای دیگر که به مخلیه ما خطور نمی‌کند.

۷-پیشبینی عدم احساس خوشبختی همگانی علیرغم پیشرفت فناوری

ناگاه یکی از آقایان سربلند کرده گفت آیا با این همه مردم آن زمان خوشدل‌تر و خرسند‌تر خواهند بود؟

گفتم آه که یقین ندارم زیرا خوشدلی و خرسندی خاطر به جمعیت اسباب ظاهر نیست و امری درونی است


 

   

اتمام حجت. 
نکته *منظور از دانش آموز در متن ذیل :دانش آموز، دانشجو،هنرآموز،هنرجو  میباشد
نکته* منظور از آموزگار در متن ذیل :  آموزگار، آموزنده،  معلم،دبیر، استاد، مدرس،  تعلیم دهنده میباشد. 

                  انواع آموزگار و آموزنده در جامعه
سه نوع و سه درجه از کیفیت برای انتقال محتوای آموزشی در سیستم آموزشی  دست بعصای کشور عزیزمان ایران داریم  که بگمانم یکایک شما دانشجویان گرامی در طی گذر از تحصیلات مقاطع ابتدایی،  راهنمایی،  دبیرستان،  هنرستان  و دانشکده،  با آنان مواجه شده اید. 
 1_  نوع  اول و الف_ کاراکتر  عالمانه و اتوماسیون شده. تنها از پس وظیفه ای که برعهده اش نهاده شده پس میاید،  اما بطور کلی بسیار اشتباه توجیه شده که وظیفه اش چیست و میپندارد که وظیفه ی آموزگار ،  بازپخش و بازنشر پرتکرار و بی وقفه ی جملات آموزشی و فرمول هاست،  بی اعتنا به این امر که آیا مخاطب توانسته همراه و همقدمش پیشروی کند و  مباحث را  بطور مفهومی درک کند یا نه؟!     بگونه ای میتوان گفت که این رده از طیف مدرسان   در دو واژه ی زیر خلاصه میشوند ؛
    سنبل کاری _  رفع مسولیت  
2_نوع دوم و ب  _ کاراکتر زیرک و منفعت طلب (با پنبه سر میبرد)  این طیف از سر عمد و آگاهانه  در انتقال محتوای آموزشی کمکاری میکنند  و قطره چکانی عمل میکنند . تا در قبال انجام صحیح مسولیت خود،  نفع مالی  اضافه بر سازمان ببرند. 
3_نوع سوم  و جیم   _ کاراکتر  بیش فعال  و خانباجی (  دلسوز با وجدان)   


______________________________________________
نوع اول_الف _  کاراکتر  فیلسوفانه و عالمانه  
     چنین اساتیدی مشخصات خاص خود را دارند و همواره شیک و  جدی،  کم حرف ،  آرام ،   درونگرا  میباشند .   رفتارشان اکثرا با  کمی اخم و  جدیت و  نظم همراه بوده و سکوتی مبهم و فیلسوفانه  پیشه میکنند  و بگونه ای  غمناک بنظر میآیند . 
از پشت عینک  به سوی پنجره ی نیمه باز کلاس خیره مانده و ارام از جای خود برمیخیزد و دست در جیب  خیره به نقطه ای نامعلوم از شیشه ی تمیز پنجره ی کلاس پیش میرود،  و عرض کلاس را با متانت و قدمهای کوتاه و ارام طی میکند.  تمام کلاس ساکت و  مات و مبهوت به استاد زول زده اند    ،   کسی عطسه اش را خفه میکند و در نطفه میکشد تا مبادا  بند افکار استاد را پاره کند .    استاد کت و شلوار همیشگی اش را به تن دارد  با خطوط  نامریی  و محوی که سال های پیش  پررنگ تر و براق بچشم میامدند  ،   استاد طبق معمول  سرش را آب شانه کرده ،  و سکوت را صدای جاروب سرایدار  در حیاط میشکند  که حیاط را خط به خط جاروب کرده و پیش میرود ،    برگهای خشک  مجدد پشت سرش  فرود میآیند . نسیمی سرد پاییزی میوزد و مسیرش به پنجره ی نیمه باز کلاس می افتد ،  برگ زردی از شاخه جدا و در هوا رها میشود  و حین سقوطی ناباورانه به حیاط دانشگاه گذرش به نسیم کوهلی و بیخانه   می افتد و با او همراه شده و سمت پنجره کلاس شتابان میشود،   از قاب چوبی و ترک خورده ی پنجره گذر و به روی شانه ی استاد مینشیند   ،  استاد  نگاهی محزون میکند و برگ را برمیدارد ،  پنجره را میبندد ولی مجدد برگی از حریم پنجره ی بسته میگذرد و استاد را شوکه میکند ،  استاد در عجب است که چگونه برگ از انسوی پنجره ای بسته  به داخل کلاس آمده ،    سپس  پنجره را باز و برگ را بیرون می اندازد و پنجره را میبندد و چفت های بالا و پایین را  قفل میکند تا مبادا نسیمی آن را باز کند .     سپس شروع به تدریس پیرامون  عنصر و فصل بهار  میکند و نقشی که بهار در شعر کهن و شعر معاصر فارسی داشته و  تغییر آن در شعر موج نو و سپید.  و تمام مدت کلاس  برگ هایی زرد و خشکیده از همان پنجره به کلاس میآیند تا   به فصل بهار گوش بسپارند ،    و  دریغ از اینکه  پنجره ای اینچنین بی لک و شفاف باشد و  آنگاه است به چشم هیچ کس نمی آیند    و   همه براحتی از آن میگذرند.   
(افسوس که آموزگار  حتی شک هم نبرد که شاید آن پنجره شیشه ای نداشته باشد)  
حال این رده از اساتید  آنچنان  ساکت صبور و  مطمین  رفتار میکنند که همگان میپندارند پشت وقار و ارامششان  کوهی عظیم از دانش نهفته است اما در چله ی خزان از بهار برایمان میگویند 
نوع دوم  ب  _  
{   دانش آموز بدلیل عقب افتادگی از  همقدمی با آموزگار در پیشروی و یادگیری دانشی که عرضه شده،  خود را بدهکار و کم سوادتر از آموزگار فرض میکند.  بنابراین میپندارد که او فردی بسیار باسواد است که خودش از یادگیری و همقدمی با وی عاجز مانده است.  در این روش آموزگار وظیفه ی مطرح کردن محتوای آموزشی را انجام میدهد اما عامل اصلی را حذف نموده و دیگر دغدغه ی دریافت مفاهیم و دانش از جانب دانش آموز را  نادیده میگیرد و  از حیث وجدانی نیز با چند توجیه و تفسیر  خود را تبرىه و تقصیر را به گردن دانش آموز می اندازد و به گفتن جملات زیر اکتفا میکند؛
من  در جلسات تمام محتوا را گفتم اما دانش آموز  عطش یادگیری نداشت و  پیگیر نبود.  }

ب 2_روش کجدار و مریض  
آموزگار(معلم،مدرس،دبیر،استاد) چند جلسه ابتدایی را با پرداختن به محتوای غیر ارزشی پرداخته و با اشاره اجمالی به مباحث و یا روخوانی صفحاتی،از مرجع آموزشی   به جلسه سوم یا چهارم میرسد و اعلام آزمون کتبی میکند و کمی تاکید به سخت بودن مبحث مربوطه و کمکاری دانش آموزان میکند،   و آنان را میترساند که با چنین رویه ای نمراتی در حد و حدود 2 و یا 3 از بیست نمره آزمون کسب خواهند نمود سپس سخت ترین آزمون ممکنه را از مباحث گفته شده برگزار و تماما به مباحثی که در زاویه ی پنهان  تدریس وی جای خوش کرده بودند  رجوع میکند و دانش آموز نیز در بهترین حالت ممکن،خواهد توانست همان نمره 3 را اخذ کند . و شوکه از  ماجرا به یاد جمله ی تاکیدی استاد می افتد  که هربار تکرار و پافشاری مینمود  ؛ این درس رو جدی بگیرید  بیشترین  دانش آموزان ترم پیش این درس را مردود و یا نمره پایین تر از حد قبول گرفته اند
آنگاه دانش آموز نگران و به نقطه ی درماندگی میرسد ،  هیچ راه نجاتی نمیابد تا لحظه ای که دبیر یا آموزگار مربوطه بطور ضمنی و  زیرلب جمله ی معروفی را زمزمه کند و صحبت از  جلسات خصوصی، به میان آید 
آنجاست که با پرداخت شهریه ی اضاف بر سازمان  میتواند به محتوای آموزشی دست بیابد .  

روش جیم 3_دلی و وجدان محور 
{آموزگار از صمیم قلب و تمام وجود دانش خود را در تبق اخلاص میگذارد و بیشتر از دانش،آموز بفکر پیشرفت اوست که چنین امری سبب بروز بی ریاحی  از جانب آموزگار میشود و به باور دانش آموز آن آموزگار  کم ارزش تر از یک آموزگار از نوع الف است. زیرا تمامی مفاهیم را با خلوص نیت شرح داده و همچون یک خانباجی بی ادعا و ساده بنظر میاید، و از جایگاه پایینی از لحاظ سطح دانش قرار دارد،  زیرا هر جلسه هرچه را که آموزش،داده وی توانسته بیاموزد و از جبر این علیت که " هروقت مسله ای حل شود آسان شود " 
او میپندارد که کلیت محتوای ارایه شده از جانب آموزگار  کم ارزش و ساده است 

اینها  موارد  لاینحل آموزشی جامعه ماست. 
و بنده نیز به علت تعداد بالای شما دانشجویان عزیز و برگزاری جلسات در آمفی تیاتر دانشکده ،  و تعداد تک رقمی دانشجویان اساتید همکار در ترم پاییز 94 و این ترم  مورد  حسدورزی، و  معاخضه توسط سازمان بازرسی دانشگاه مرکزی  قرار گرفته و  زیر ذره بین میباشم   لذا در ترم جدید از صحبت های خارج از حوزه تخصصی  درس سه واحدی ادبیات عمومی پرهیز  و برای تداوم حضور بنده در این محیط آموزشی همکاری بفرمایید.  از شما حدودا  65 دانشجوی عزیز و محترمی که هر یک مربوط به رشته ی  تخصصی متفاوتی هستید و تنها دروسی عمومی را  در کنار یکدیگر  در کلاس حضور میابید خواهشمندم   مختلط ننشسته و خط فرضی،وسط آمفی تاتر را  همچون  دیواری نامریی از جنس احترام به یکدیگر فرض کنید و به میل خود تفکیک جنسیتی شوید   و بطور مثال دانشجویان مذکر سمت چپ آمفی تاتر و دانشجویان محترم و نجیب مونث در سمت دیگر سالن بنشینید. 
(ضمنن  با شناختی که از نگارش بنده دارید  میتوانید دریابید که از واژگانی غیر فارسی همچون "مونث  "مذکر   هیچگاه بهره نمیگیرم  پس بنده مامور و معذور به انجام دستورات و  ارایه جملات تحمیلی ریاست محترم این مجموعه آموزشی،به شما میباشم و عینن جملات را متن گنجانده و خدمت شما دانشجویان عزیز ارایه نمودم  . 
                      پاینده ایران عزیزمان  
            سرفراز  تهمتن و آذردخت پارسی 
                  سپاس از تک تک شما 

.
 
ًَ٘


دریافت

 


   بهترین نویسندگان ایرانی:  اکثر غریب به اتفاق  این لیست تا به شماره ء  17  هفده،  از اسامی نویسندگان ارزنده  این مرز بوم بوده اند که اکنون  بدرود حیات گفته و  در قید حیات نیستند

۱- عبدالحسین زرین‌کوپ     رمان عاشقانه موبایلی

آثار عبدالحسین      

 

۲- محمد علی جمااده    انکار رمان عشقی

آثار محمد علی جمااده

 

۳- سیمین دانشور     

آثار سیمین دانشور

 

۴- هوشنگ گلشیری      رمان عاشقانه رایگان

آثار هوشنگ گلشیری

 

۵- صادق هدایت    رمان عاشقانه

آثار صادق هدایت

 

۶- جلال آل احمد    رمان عاشقانه رایگان

آثار جلال آل احمد

 

۷- شاهرخ مسکوب    

آثار شاهرخ مسکوب

 

۸- صمد بهرنگی     

آثار صمد بهرنگی

 

۹- بزرگ علوی     

آثار بزرگ علوی

 

۱۰- احمد محمود     

آثار احمد محمود

 

۱۱- علی اشرف درویشیان    

آثار علی اشرف درویشیان

 

۱۲- مهدی آذر یزدی     

آثار مهدی آذر یزدی

ها 

۱۳- علی شریعتی     

آثار علی شریعتی

 

۱۴- مرتضی مشفق کاظمی      

آثار مرتضی مشفق کاظمی

 

۱۵- حسین مسرور     

آثار حسین مسرور

 

۱۶- عبدالحسین صنعتی زاده     

آثار عبدالحسین صنعتی زاده

 

۱۷- نادر ابراهیمی        شین براری

آثار نادر ابراهیمی

 ۱۸- شهروز براری صیقلانی       شین براری   شین براری

آثار شین براری     




 


​​​​


کتاب مجازی نسخه pdf پی دی اف رایگان [] آداب تاریک تاریخ ما[] دریافت
عنوان: ادب تاریخ تاریک ما
حجم: 599 کیلوبایت
توضیحات: دریافت نسخه مجازی رایگان []آداب تارک تاریخمان[] ادبیات فارسی


      

بهترین کتابهای ایرانی

اگر به دنبال لیست بهترین کتابهای ایرانی هم هستید به لینک زیر مراجعه کنید:

      

بهترین کتابهای ایرانی که باید خواند  

[] نسخه پی دی اف [] رمان عاشقانه ماهرخ [] دریافت
عنوان: رمان عاشقانه مجازی ماهرخ
حجم: 2.69 مگابایت
توضیحات: رمان عاشقانه اینترنتی رایگان با نام [] ماهرخ[] دریافت و مشاهده

[] نسل عاشقی [] رمان رایگان عشقی [] پی دی اف دریافت
عنوان: pdfمجازی رمان عاشقانه نسل عاشقی
حجم: 756 کیلوبایت
توضیحات: نسل عاشقی رمان عاشقانه pdf
بهترین کتابها بر اساس دسته‌بندی موضوعی

۱- بهترین کتابهای خودشناسی، ۷ کتاب برای شناخت علاقه، استعداد و رسالت فردی

۲- بهترین کتابهای توسعه فردی، ۷ کتابی که برای رشد فردی به آنها نیاز دارید

۳- بهترین کتابهای روانشناسی، ۱۰ کتاب روانشناسی که زندگی شما را تغییر می‌دهند

       

مطالب مرتبط به کتابخوانی

۸ کتابی که با خواندن آن‌ها عاشق کتاب‌ها می‌شوید (معرفی کتاب برای شروع کتابخوانی)  


چگونه کتاب‌خوان شویم و کتابخوان باقی بمانیم؟


 

بعد از کتاب خواندن چه کنیم؟

           

          

           


    به روایت مجله الکترونیکی ادبیات داستانی چوک  شماره 119   ماهنامه ادبیات داستانی چوک

     

دیدگاه استاد شهسواری : 

شین براری از نظرم اولین و جوان ترین نویسنده‌ی ایرانی است که هم خودش بهترین و مناسب ترین قصه ی هزار و یک شب است و هم خودش نیز شده قصه گو.  البته از خودش هیچ نگفته. بلکه آنقدر آثارش پر ملات و  با محتوا در آمده که انتشار چرکنویس بدایه هایش  سبب دلگرمی مخاطب شده.  

 با یک نگاه اجمالی به فضای تارنمای مجازی  و وبلاگ ها و وبسایت های داخلی میتوان دریافت ظاهرا بیش از آنکه اثارش ادبیات داستانی بلند و یا مجموعه های داستان کوتاهش شناخته شده باشد  خودش معرف  حضور دوستداران کتاب و کتاب خوان قرار دارد.  وی نویسنده ای بی ادعا است که توانسته با کوله باری ارزشمند  از خیل کثیر نویسندگان نوقلم پیشی بگیرد  و ی با  شکست نفسی  و   خصیصه افتادگی منحصر بفردش  ادعا داشته که کسب  موفقیت  را مدیون  خوش شانسی اش است و  تمام مراحل صفر تا صد  چنین موفقیتی را با زبان طنز و بی ریاح در خاطراتش  نقل کرده  و بگونه ای تداعی بخش بوده که گویی تمام قضیه بر اساس  بخت خوش  و  تقدیر مناسب و اتفاقات ناخواسته ای بوده که  در نهایت منجر به چنین موفقیتی شده.   

اما  به گمانم هیچ کس با وی هم نظر و هم عقیده نخواهد بود   

و چنین  امری را میتوان هم رده و  همانند  رفتار های عجیب دیگر او  دانست   که بعنوان مثال   وی همواره  از پذیرفتن  صفت و عنوان  و  مرتبه ی >نویسندگی<  و یا   ""نویسنده"" بودن  طفره  میرود   و شدیدا  منکر  چنین ادعایی میشود  زیرا  خود  را   لایق  یدک کشیدن  عنوان   "" نویسنده""  نمیبیند   و از آن واهمه  دارد که  مبادا  به  جایگاه  نویسندگان  معروف و موفق  و نام آشنا ،   جثارت کرده باشد    اما اینگونه نیست   او نه تنها اینکه نویسندگی پیشه اش است  بلکه از دست برقضا  نویسنده ی مقبول و منحصر فردی  نیز از آب در آمده.   اما اینگونه بنظر میرسد که وی کمالگرایی را به سر حد اعلا رسانیده که از پذیرفتن این جایگاه، سر  باز زده.   

اما براستی به  یک  جوان مجرد 33 ساله  که شبانه روزش را  با نوشتن  سپری  کرده  و  افراط گرانه  به نوشتن  خوی گرفته  و در حال و شرایطی مشغول مطالعه و یا نوشتن است   و  عناوین متعددی  همچون

   جایزه ادبی داستان کوتاه،بهرام صادقی

 

        جایزه جشنواره  تیرگان تورنتو 2017 تابستان

            

 جایزه برتر جشنواره چیدمان واژگان   ۱۳۹۸ آذر ماه_تهران  

 

 

ارتباطات قوی و  روابط کاری خود  با هنرمندان و اساتید  محبوب و صاحب نام توانست  خودش را  بطور زیرکانه ای در تیتر نخست  مطبوعات و نشریات  رسمی و معتبر  بگنجاند،   او جثورانه اقدام به  چاپ اثاری با همکاری نشر  رستگارگیلان   کرد    او بسیار پر حاشیه  و  ساختارشکن  ظ اهر شد  اما این محتوای آثارش بودند که این حواشی را دامن زده و او را بیشتر از پیش به لبه ی پرتگاه نزدیک کردند.  وی  همواره جانب احتیاط را فدای  صراحت کلام صریح و  بی پرده اش کرده   و از آنجایی که گفته اند کار نیک کردن از پر کردن است، وی همزمان با تیغ تیز  قلمی دریده و  جثور  واژه چینی کرده و هم  پیام های بسیاری را در پستوی  پنهان قلمش  گنجانده.  (همانند اثر ادبیات داستانی پستوی شهر خیس )   

این اثر ابتدا براحتی از سد نظارت پیش از چاپ و اخذ کد شابک و مجوز فیپا و  ثبت در رده بندی کتابخانه ملی ایران گذشت اما بسرعت پس از انتشار و عرضه کتاب    بر مخاطبین آشکار شد که در پاراگراف معروف کابوس نیلیا"   گوشه و کنایه ای به قتل های زنجیره ای دهه پیش زده   و بلافاصله این اثر 387 صفحه ای توسط سازمان ارشاد اسلامی توقیف شد.  

از آن پس بود که وی خودش را از عموم نوقلمان فارسی نویس  تمیز داد و  پرچمی را به تنهایی برافراشت .  البته  حمایت های افراد سرشناسی همچون  بانو استاد شیرین نشاط از ایشان نیز  پشتوانه ی  مهمی برای  پابرجایی  وی در عرصه ی نویسندگی خلاق  بود. 

 

او در عرصه ی نویسندگی با بهره گرفتن از فاکتور هایی همانند  ؛

ساختار شکن

 نوآورانه  و تابو شکنی  در  خطوط قرمز 

 

  به کارش ادامه داد.    وی برابر  گمانه زنی ها  و  حواشی همواره سکوت پیشه کرده  و سنجیده این رفتار  را  اراىٍه داشته. وی از ابتدای امر بعنوان نوقلمی جویای نام و ناشناس،با چاپ آثار ادبیات داستانی بلند   ژانر  سیال و  جذابی را و یک تنه همراه قلمی آهنگین و نثری موضون و چیدمان واژگانی  خاص   عرضه داشته است.  آثار وی  امضای مختص به خودش را دارد،   و مخاطبانش  به محض خواندن و مشاهده ی ریتم آهنگین واژه چینی اش در میابند که نویسنده ی متن مقابلشان کسی نیست غیر از شین براری.

 واژه‌ی   کاریزماتیک در این‌جا بار ارزشی ندارد، هر چند در مورد شهروز براری صیقلانی از نکات بارز جهان داستانی او ست، هرچند پیش از او  دولت آبادی  نیز کم وبیش چنین خاص و متمایز در آثارش دیده میشد.  

شین براری به نحو بی‌سابقه‌ای ـ در میان نویسندگان ما ـ در محل تلاقی دو ویژگی ادبیات داستانی خلاق و جدید با سبک سنتی فرمالیسم هنری مکتب روسی  ایستاده است؛ محلی که دو خط یکدیگر را قطع می‌کنند. خط اول داستان کوتاه است و خط دوم پرسه در فضای شهری.

داستان کوتاه علی‌رغم تصور برخی از دل رمان بیرون نیامد، بل‌که محصول شرایط انسان و دنیای صنعتی قرن ۱۹ بود. انسانی که در زمانه‌ی خویش نمی‌توانست همه‌ی آن‌چه را از ادبیات می‌خواست در رمان جستجو کند. رمان نسبت به داستان کوتاه نیاز به همدلی و همراهی خواننده داشت و انسانِ دنیای صنعتی نه فرصت چنین همذات‌پنداری‌ای داشت و نه اصولا چنان مخاطبی برنمی‌تابید که به تمامی خود را در اختیار هنرمند بگذارد. او در برخورد با اثر هنری، حقی را نیز برای خود می‌طلبید. به همین واسطه ژانر داستان کوتاه که بیش از همه به تصورات و پیش‌زمینه‌های فکری و ذهنی خواننده متکی بود، بهترین محمل برای انسان مدرن شد.

از طرف دیگر، انسان مدرن مرکز تحولات خود را از (روستا قلب تپنده‌ی دوره‌ی کشاورزی) به شهر و حاشیه‌های آن (مغز متفکر دوره‌ی صنعتی) انتقال داد. ساختار عمودی آشکار ارباب ـ رعیتی تغییر یافت و به ساختار پنهان و افقی کارفرما ـ کارگر تغییر شکل داد. ویژگی عمده‌ی شهر، گمشدگی ‌ست. شخص می‌توانست یا مجبور بود در محلی زندگی کند که همه او را نمی‌شناختند. از سوی دیگر برای اولین بار، انسان، تنها جزئی از کاری را بر عهده داشت که کلیت ‌آن اشراف نداشت. کشاورز با رابطه‌ی بی‌واسطه با موضوع فعالیتش (زمین) می‌دانست چه می‌کند و به چه تعلق دارد اما انسان شهری (چه در کارخانه‌های بزرگ و چه در ادارات و سازمان‌های غول‌آسا) تنها مهره‌هایی از چرخی عظیم بود و نمی‌توانست با کلیت موضوع کارش ارتباط برقرار کند و شاید اصولاً از آن سر درنمی‌آورد. به همین واسطه، کم‌کم هویت‌باختگی و بیگانگی از خود، در ادبیات ظهور پیدا کرد.

تقریبا یا حتی اکثر غریب به یقین داستان‌های شهروز براری صیقلانی در شهر و در فضای سرد و عبوس آن می‌گذرد. هوای شهر رشت به شیوه ی زیبا همراه تحولات داستان تغییر میکند ، سکوت پیش از طوفان نماد وقوع مصیبت درون آرامش زندگی شخصیت داستان است ، ابر افسردگی ، باران غم گریان ، آفتاب امید و.'.

. داستان کوتاه وارونگی هویت» از داستان‌های نمونه‌ای این رویکرد است. سیاوش ، دچار عدم تعادل روح و روانش با کالبد فیزیکی اش است و پس از فوت مادرش دچار افسردگی و خانه نشین شده ، به سربازی رفته و لی در نهایت معافیت گرفته ،پدرش فردی سنتی و خشک است . سیاوش تا دیپلم تحصیل کرده و حالا در 22 سالگیش در بطالت محض و در تنهایی ملموسی در شهر زندگی می‌گذراند. 

پدرش اصرار به ازدواجش با دخترعمویش دارد و عاقبت سیاوش از خانه ی پدریش طرد میشود چون مثل مردهای محله رفتار نمیکرد و گاه مخفیانه زیر ابروهای خود را بر میدارد . موی سرش را بلند کرده و خودش که ادعا میکند تغییر رنگ موی بلندش بواسطه ی تاثیرات صافی گلت و ولستریت است اما جعبه ی رنگ موی إِن+ هشت را زیر تخت خوابش پنهان کرده ، مویش را بروی شانه های کوچکش افشان میکند ،ناخن هایش را بلند میکند پدرش جلوی اهالی محل و مسجد بی آبرو شده . و کاسه ی صبرش لبریز گشته 

با فشارهای پدر بر او ، انقلابی کوچک در زندگی ه‌وار سیاوش اتفاق می‌افتد. زندگی او که در بطالت و رویاهای دخترانه ی معمول خلاصه شده، از جریان عادی خارج می‌شود. سیاوش به‌رغم بیهودگی این زندگی، سخت به آن وابسته است و اخراجش از خانه ی پدری تا حد زیادی حاصل درک بالای خودش بود که نخواسته بود با حضورش سوهان روحه پدرش شود

از اپیزود دوم با دخترکی بنام سوگند آشنا میشویم و در میابیم که او بی شک سیاوش است ، و به روش منحصربفردی طی لحظات ساده ی یک روز معمولی با وی همراه میشویم ، گستاخی و شوخی های جنسیت گرا محوریت اپیزود دوم را به شیوه ی درست و کاملا حرفه ای و سطح بالایی سمت مبحث (پرداخت شخصیت) سوق میدهد ، و با به تصویر کشاندن معاشرت های عجیب و نامعمول شخصیت اصلی با قشر خاص جامعه ، به زیبایی هرچه تمام تر واکنش او به دیگران ، واکنش دیگران نسبت به او را در جملاتی نو و طنزآلود نوشته تا به این طریق @پرداخت شخصیت# را انجام دهد .   

و در اپیزود سوم با فرجام شگفت انگیز  و  غیر قابل گمانه زنی مواجه و  غرق سیر پیوستگی  اثر میشویم و مدام اسیر خلاقیت نویسنده به اینرو و آنرو  میشویم و در اوج غم  به یکباره پرده از اسرار افتاده و شیرینی حقیقتی نو آشکارا کاممان را شیرینی لبخند میکند  زیرا به پیشنهاد هنرجویان کارگاه داستان نویسی شین ، پیرامون فرجام تلخ اثر،   شین براری با خلق تکنیک جدید با نام "دوفرجام"  اثر را با پایانی شاد خاتمه میدهد

ضمنن تکنیک  نویسندگی   " دوفرجام" به اسم ایشان ثبت هنری گردیده است.  

 

محمدحسن شهسواری در نقد شهروز براری صیقلانی میگوید؛ شهروز براری بیش از هر نویسنده‌ی ایرانی مدرنیته و صاحب سبک خودش است. شین براری از محدود افراد نویسنده ای ست که ابتدا دست بقلم گردید و خودسر و بی الگو ،آزادانه و رها از قید و بندها شروع به نوشتن کرد ، او نویسندگی را قدم به قدم و تکنیک به تکنیک زندگی کرد تجارب او به قیمت بالایی حاصل شد و برایش از سرمایه ی عمر و گذر روزگار خرج نمود ، او فردی ست خود ساخته ، همچنین بارزترین و باارزش ترین توانمندی های وی در عرصه ی رمان یا داستان بلند نویسی این مهم است که او فرزند برحق و تک پسر شهر رشت است ، بگونه ای او را میشناسند و او نیز همگان را نشناخته علیک میگیرد که آدمی در عجب میماند ، از برکت زندگانی متفاوت و تقدیر عجیب وی که سرنوشتش را گره ی ابدی با کوچه باغ های رشت زده به نفع ارتقأء بهبود کیفیت داستان هایش استفاده نموده ، وی به مصداق یک نویسنده ی خوب و حرفه ای ست که هم خالتورنویسی را به سرحد کمال رسانده و همزمان نیز دارای مهارت و سواد علمی فن نویسندگی ست ، تا به آنجایی که دارای مجوز تدریس فن داستان نویسی مبتدی تا حرفه ای ست .

پس از ادغام دو فاکتور تجربه و دانش چنین پدیده ی قابل ستایش و نقدپذیری حاصل آمده. 

باری در این مجال کوتاه فرصتی برای واکاوی تمام زوایای پنهان و آشکار جهان داستانی با سبک شهربافت و شهرنویسی رشت ، از شهروز براری صیقلانی نیست، اما مرور چندباره‌ی آثار او ـ به‌ویژه درهم‌روندگی حسرت‌آمیز فرم و محتوا ـ تا سال‌ها می‌تواند چراغ راه نویسندگان جوان ما باشد. نویسنده‌ای که داستان کوتاه را با کوچه باغ های چهار کنج شهر رشت شریک گشت . عشقی ابدی و بی مانند و تعلق خاطر ستودنی اش را به شهر رشت در تک تک داستان هایش اکران کرد تا که به وضوح این امر را در اثارش لمس کنیم ، بطوری که اثار ایشان همواره به عنوان معیار و نمونه ی ایده آل در کارگاه داستان نویسی ملاک قرار میگیرد ، ایشان از استعداد فوق العاده ای در پرداخت صحنه و انتخاب مکان های برخوردار میباشند و مبحث جدیدی از شهرنویسی داستانی رابه اوج رساندند و هم ادبیات داستان نویسی ما را به دهلیزهای تودرتوی روابط درون شهری کشاندند.

محمد حسن شهسواری

 

بازنشر از وبسایت تازه های ادب هنر فرهنگ نوشته شده در ۱٦:۲۹ PM توسط سعیده رادمنش 


  شهروز براری صیقلانی

صفحه102 ستون وسط خط سوم :  

  برای معرفی و نقد و بررسی سبک هنری یک هنرمند میبایست به  محتوای معتبر و خالی از شک و شبهه  استناد داشت.  

 با گسترش ارتباطات  و انفجار اطلاعات و سونامی سایت ها و وبلاگ های فعال در فضای مجازی ،  بازار شایعات و حواشی گرم است و این سبب گمراه شدن مخاطب میشود ولی ماهنامه ادبیات داستانی چوک با سالها تجربه  و تیم مجرب،  سعی بر آن دارد  در هر شماره از سری ماهنامه های ادبی چوک در قالب مجله الکترونیکی، مطالبی نو و مفید را به شما مخاطبین عزیز عرضه کند.

     این سالها  در  نشریات مجازی ادبی  فارسی  تلاشی چشمگیر و  در خور تحسینی برای تولید محتوای حقیقی و مفید صرف نمیشود  بنابراین نمیتوان با خیالی اسوده  بر اطلاعات عرضه شده یقین داشت.  از جهتی دیگر  جای گلایه مندی و آزردگی ست که چرا  بر حقانیت مطالب ارایه شده توسط آنان نظارت دقیقی صورت نمیگیرد. زیرا در آن هنگام است که تفاوت بین خوب و خوبتر  و مفید و  بی ارزش آشکار میشود  تا امثال  بنده ی حقیر و پرسنل مان در  مجله الکترونیکی چوک بتوانیم با افتخار سرمان را بالا بگیریم و  به برتری خودمان ببالیم .   از قدیم گفته اند کار نیک کردن از پُر کردن است.  نه آنکه بازار گرمی از کپی کردن است.  ما بعنوان نشریه الکترونیکی ادبیات داستانی تمامی مطالب عرضه شده در هر شماره از ماهنامه را یک به یک از طریق اصولی و حرفه ای رومه نگاری و خبرنگاری و یا تحقیقات میدانی و پژوهشی  تولید و عرضه میداریم اما هم ردیفان ما زحمت مسیر صعب العبور و پیروی از اصول را کم کرده و به گردآوری زحمات دیگران بشکل کپی های غیرمجاز و بازنشر مطالب دیگران روی آورده اند که براستی در شاٰن و منزلت جایگاه یک رومه نگار حقیقی نیست.   دغدغه ی ما  مسیر روبروی عرصه ی نویسندگی است و دغدغه ی دیگران  مال اندوزی.  ما تک تک شماره های پیشین ماهنامه خود را به رایگان برای مشاهده و دریافت در فضای مجازی قرار میدهیم  و آنان  با سرقت ادبی و  کپی برداری  اقدام به فروش مطالب و محتوایی میکنند که برایش هیچگونه زحمتی نکشیده اند.  پشتوانه ی چنین ادعایی را میتوان به ترازوی عدالت و سنجش گذاشت تا حق  از ناحق  تمیز شود.  زیرا در  صحت و راستی آزمایی مطالب آنان  هیچ سند و مدرک محکمه پسندی نمیتوان یافت. یعنی برای تولید محتوای خود  کمترین تلاشی  نکرده اند و اکثرا مطلب را از مرجع دیگری کپی و سپس باز نشر نموده اند. 


شهروز براری صیقلانی و مجله ادبی چوک

   امین الضرب رشت زادگاه ممنوع القلم و ممنوع الصدا، ممنوع الچاپ،ممنوع الشعر معرفی سبک نویسندگی خلاق   صفحه 36 وسط صفحه    

  نام نویسنده :  شهروز صیقلانی براری   

  تخلص هنری:    شین براری 

   زاده :   یلدای ۱۳۶۶ در شهر رشت  

   سبک :  فرمالیسم هنری _مکتب روسی 

     ژانر :  شهرنویس _شهربافت 

   رسته :   ادبیات داستانی 

      نوع :  داستان بلند 

    گروه : نویسندگان خلاق 

       آثار : پستویِ شهرخیس _بانوی محلهءضرب _رودخانهءزَر_عاشقانه های حلق آویز_وارونگی جنسی_نیلیا_اوهام _مجموعه داستان های کوتاه سرپایی_ مریم سادات_صورتی _و. 

 عناوین :    موارد متعدد همچون :

  1.     داستان کوتاه مسابقات بهرام صادقی  کسب مقام دوم _ ۱۳۹۲ تهران 
  2. د استان کوتاه جشنواره تیرگان تورنتو  مقام نخست   _2020دسامبر 
  3. جشنواره واژه چین _مقام اول _ داستان برگزیده هیات داوران _بهترین اثر از نظر مخاطبان _جایزه برتر نوقلم واژه چین گیلان۱۳۹۸ 
  4. رتبه سوم جشنواره فجر _قسمت داستان کوتاه خلاق  ۱۳۹۳ بهمن ماه  تهران 
  5. دومین برگزیده مسابقات جمااده  با اثر بلندای کمر ۱۳۹۵ تیرماه _تهران
  6. وولدوبستوگ  تندیس زرین sep 2009 Rush 

   

     تصمیم بر آن گرفتیم که با آشنایان و نزدیکان حرفه ی نویسندگی خلاق به گپ و گفتگو بنشینم و در حد توان محتوای ارزنده و نو پیرامون دنیای ادبیات داستانی و آثار فرمالیسم هنری شین براری   تولید کنیم و در قسمت نویسنده نو اندیش ماهنامه  ارایه و نشر دهیم  امیدواریم که این مطلب مورد پسند شما قرار گرفته باشد. .  

   با ناشرین آثار شین مکالماتی داشتم  و در نهایت موفق به یافتن  منبع موجه و  معتبر  شدم .  من بعنوان یک ستون نویس و سردبیر یک مجله ادبی این سرزمین رسالتی دارم  و پایبند  به اصول و  باید و نباید های حرفه ی  خود بوده و  از اینرو موظف هستم تا از دیدگاه نویسندگی و جنبه های ادبی و شخصیتی نویسنده  و  انعکاسشان در آثار وی،  به واکاوی و  پرسش و جو بپردازم .   بنابراین در قدم نخست سراغ استاد ادبیات این نویسنده در دانشگاه واحد رامسر رفتم  تا نظر ایشان را مورد آثار نویسنده ی نوگرای ادبیات داستانی بلند  جویا شوم  و بدانم که آیا ایشان هیچ از اینکه یکی از دانشجویان درس سه واحدی ادبیات شان  تبدیل به یکی از نویسندگان معتبر و ساختارشکن این روزهای جامعه ی اهل خرد و قلم بدست وطن شده  باخبرند یا که نه؟    


 در این ستون از مجله الکترونیکی  چوک 122  ما صرفا به واکاوی و نقد و بررسی موشکافانه آثار شین براری خواهیم پرداخت.  

 با اساتید سابق این نویسنده و بزرگان ادبیات داستانی گپ و گفتگو خواهیم کرد. برای دریافت اشتراک ماهیانه ی ماهنامه ادبی چوک میتوانید به سایت رسمی این مجله الکترونیکی  مراجعه نمایید.  ماهنامه ادبیات داستانی چوک[]کلیک نمایید [] دریافت
عنوان: مجله ادبی چوک
حجم: 5.12 مگابایت
توضیحات: رایگان نسخه شماره 54 ماهنامه چوک.    

    


  در مورد  سبک و سیاق آثار شین براری (شهروز براری) از استاد جلیل غدیری میپرسیم و ایشان  اینگونه میگوید که ؛ 

  آثار داستانی بلند شین  با  شهر و فضای زندگی شهری گره ی کوری خورده و به زیباترین شکل ممکن از کوچه پس کوچه های به هم گره خورده ی شهر تا به کوچه باغ هایش  مخاطبان را جادوی قدرت چیدمان واژگانش میکند.   من به تقلید از استاد بزرگوار سرکار خانم شیرین نشاط  کارگردان و هنرمند در تبعید   به سبک شین ،  شهرنویس و شهربافت میگویم.  سبک شهرنویسی داستانی توسط  شهروز براری صیقلانی بیشتر از هر نویسنده ای منحصربفرد و تازه است ، عطر تازگی و واقعیت از موضوع داستان هایش به مشام میرسد ، او نسبت کمیت و کیفیت را میان تناسب موضوع و درون مایهء داستانیش با حجم واژه آرایی را چنان به نفع مخاطب خاص تغییر داده که خطوط فرضی معیارهای پیشین را زیر پا گذارده و آنچنان کیفیت را بالا و کمیت را افزایش داده  که عده ی بیشماری از مخاطبانش را شیفته و شیدای دنیای درون داستان هایش نموده.

در عین حال ایشان با سایه ی هوشمندانه ای که به معنا و مفهوم آثارش گسترانده  توانسته یک  محور فکری اصلی و عمیق را در تمامی آثارش حفظ نماید. قابل تحسین و ستودنی ست اگر به نگاه  و بینش  و جهان بینی  شین  در  گستره  ی بی انتهای کاینات اشراف داشته باشیم و با چشمان او و از قاب نگاه واقع بینانه ی او به روزگار نگاه کنیم. اگر به  باور  اعتقادات  آرمان ها   الام و آرزوها   سقف انتظارات و  تعهدات  این شخص بنگریم و بر ستون های پابرجا و مستحکم باوری و اعتقادی وی تکیه بزنیم  بیش از نیمی از مشکلاتمان رفع خواهد شد.  دغدغه ها و سیر پیوسته ی روزمرگی ها رنگ میبازند  و جایگاه حقیقی خود را در پهنه ی هستی  پیدا خواهیم کرد .  

    پرسش از استاد غدیری ؛   استاد فارغ از اینکه بنده و جنابعالی با افکار نویسنده و باورهایش  آشنا هستیم  برای مخاطبین مجله چوک چطور شرح میدید  دنیای ترسیم شده توسط نویسنده شین براری رو؟  

    خب اگر مخاطبین شما آثار وی رو پیش از توقیف و ممنوعیت قلم  خوانده باشند بی شک بر حقیقت ماجرا اشراف دارند.  کلیات باوری و اعتقادی شین رو براحتی و با زبان سلیس میشه در آثار بلندش  خواند .   

دنیا از دیدگاه شین  فلسفی و شگفت انگیزه. 

ولی  معنا و مفهوم  <فرصت زندگانی> به مراتب جالبتر و بی بدیل تر بنظر میرسه.   همانند شین که ازش  با عنوان  >فرصت ناب زندگانی>  یاد میکنه و تفاوت عمده ی او با دیگر همتایانش در این نکته نهفته هست که وی بر یکایک افکار  عقاید  حرفها و  گفته های مجیکال خودش باور راسخی داره و واقعا در شبانه روز و زندگی روزمره به اونها جامع عمل میپوشونه.  و همین ها  روزگارش را رنگ و لعاب دادن و شخصیت متفاوتش رو ساختند.  بعنوان نمونه  من به فرمول جادویی   تعبیر آرزوهای محال که توسط شین براری درون پستوی داستان بلند  نیلیا  اشاره شده بود  فکر کردم و در خلوت خودم به طریقی انجامش دادم  و  در اوج شگفتی  بعد از یک هفته با تعبیر آرزوی محال خودم  مواجه شدم. از شدت خوشحالی اشک روی گونه هام سور خورد  و  احساس مشابهه کاراکتر داستان بلند شین رو داشتم  یعنی خودم رو خوشبخت ترین فرد دنیا در اون لحظه یافتم. 

و عجیبش اینجاست که خود شخص شین هم در زندگی غیر ادبی و دنیای عادی خودش با انجام همین فرمول در طی بیست دقیقه با آرزوی محال خودش مواجه شد  اما آرزویی که دیگه آرزو نبود  چون تعبیر شده بود.   خب این  نکته ی کمی نیست.   یه جوان بی ادعا بیاد و در قالب کتاب ادبیات داستانی برامون داستانی زیبا فاخر قوی و بی بدیل خلق کنه و در هر گوشه کنار از جریانات این کتاب و در محتوای ارزشمندش  چیزهایی رو به ما یاد بده.      

من هم در تنهایی خودم  مقابل آینه ایستادم و با صدای رسا با خودم اختلاط کردم و از خدا چیزی رو آرزو کردم که تعبیرش محال بود  و بار دوم و سوم از جملات شین در داستان نیلیا  استفاده کردم  و اینکه گفتم ؛  

روح درون منو برای تعبیر آرزوی محالم یعنی رسیدن به فلان جایگاه و یا شخص  یاری کن.  

یا که گفتم  عشق الهی هم اکنون برای بهبود و رفع فلان مشکل من در حال انجاام بهترین هاست   و از کاینات زیبا  درخواست میکنم بهترین ها رو مقدر کنه   آمین   

 و در کمال شگفتی و خیلی کودکانه  با  جواب دلخواه و مراد دلم  مواجه شدم و ایمان به خدای متعال در من قوی تر از هر زمان دیگه ای شد  چون خودم رو نزدیکتر با اون حس میکردم  آخه صدام رو شنیده بود و جواب داده بود  جوابش در شکل تعبیر و حاجت در زندگیم نمود پیدا کرده بود.     خب  چه میشه گفت وقتی یه جوان سی ساله و بی ادعا که هیچ امکانات و هیچ جایگاهی در سیستم و قدرت نداره   با نوشتن داستان بلندی بظاهر خلاقانه ،  بهمون دینداری یاد میده. بهمون رسیدن به موفقیت یاد میده،   بهمون حس بی مانند خوشبختی رو میبخشه  ما رو به آرزوی دیرینه مون میرسونه.  .  اون کتاب هیچ ارتباطی با این نتایج نداشت در متن و نوع نگارش . اما  غیر مستقیم از پیروی کردن به عقایدی که کاراکترهای شخصیت های داستان داشتن  به نتایج خارق العاده ای رسیدیم.   دقیقا  مثل  قسمت هزیان های کاراکتر نوجوان شخصیت اصلی  یعنی  نیلیا.     زیرا  با گذشت چندین سال و با نگاه به حوادث بوقوع پیوسته طی سالهای پس از چاپ این کتاب  همگی آگاه شدن که  هر پاراگراف ااز هزیان های دخترک معصوم در کتاب،   مصداق پیشگویی های  نوستراداموس وار  هستند  .   خب  شین هرگز چنین ادعایی رو نداشته و نکرده. اما بر کسی پوشیده نیست که واقعیت عمیق تر و  محترم تر از اینهاست که در ظاهر باور کنیم آثار شین براری  تنها ادبیات داستانی بوده باشه.  خب  معلومه که  جای  تحسین و ستایش داره و با گذر زمان پرده از اسرار و حقیقت برداشته خواهد شد.   

خب بررسی آثار وی از دیدگاه نگارشی ؛ 

از اینرو میتوان با خواندن چند خط از آثارش  بطور تصادفی و بی آنکه کسی اسم نویسنده را به ما گفته باشد  به سادگی حدس زد که نویسنده ی متن کسی نیست جز شین براری.   زیرا سبک و سیاق منحصر بفرد آثار وی  همواره متمایز و جالب توجه است.  

     شهروز براری پیش از آنکه وارد عرصه نویسندگی خلاق شود  در صحنه ی یکتای هنرمندی خویش  فردی کاریزماتیک بوده که فراز و فرود های بی بدیل خویش را داشته  اما هرگز از خود ننوشته و نگفته. او ابتدای امر  خود قصه ای  پر ملات و فلسفی ست  نه آنکه قصه گو باشد. اما در فرار از  افکار آزاردهنده به نوشتن روی آورده و بر سر کاغذی سفید و بی انتها خیمه زده تا قلمش  را برقصاند و خط به خط بنویسد برایمان.   مهمترین،  جنبه های ساختارشکنانه که بر آثار وی وارد است را میتوان در فرجام داستان های بلند و ادبیات روایی وی  یافت.

زیرا  شین براری،   در پی معنا و مفهوم بخشیدن به سبک و سیاق منحصر بفرد آلترناتیو نویسی خودشان در مهلکه ی پر هیاهو داستان نویسی فارسی  بطور ذاتی و از سر تجربه ی شخصی خویش،   تلخی حقیقت را به مخاطبان عرضه داشته.  

فرجام های اندوهگین شین  در جعبه های کادوپیچ شده ای است که در نگاه نخست خواستنی و دلربا  بچشم می آید  و تا صفحه آخر  قابل پیش بینی و حدس نیست و  نقاب از چهره بر نمیدارد . از همینرو بی مانند و جدید است اما ساختار شکن.  

 پرسش اصلی و بی پرده این است که آیا ؛ 

 پایان بندی و سرانجام های اندوهناک و حزن انگیز نمادی از تاثیرات زیست بوم شناختیه نویسنده برای شخصیت های ساکن در شهر خیس و بارانی رشت لحاظ میگردد؟   زیرا کاراکترهای  آثار شین  همگی و اکثرا  از زندگانی در سرزمینی پنهان زیر حجم عظیم ابرهای لجباز و ناخشنود محکوم به افسردگی اند ؟ 

  یا که بلعکس؟   خود شخص نویسنده از زندگانی در آن شهر ابری  دچار افسردگی حزن انگیز و غم افزایی شده که اینچنین در آثارش نمود پیدا کرده و انعکاسش را میتوان در آثارش به راحتی لمس نمود.  

   این فرجام های  نوگرایانه و فرمالیسم وار که مختص مکتب روسی است آیا نماد زیست بوم شناختی شخص آقای صاحب اثر و نویسنده است؟ 

 

    توجه  . 

نویسنده اقای شهروز براری صیقلانی ملقب به شین براری با روشهایی بی مانند و بکر و نو ظهور   گهگاه  شخصیت های داستان هایش را در عین این حال که اکثرا روان پریشان و افسردگان محبوس در پستوهای شهر رشت هستند را در عنصر روایی و پیش آگاهی درون پیرنگ اثار شان به سر حد کمال رسانیده و سپس در نقطه ی اوج به دره ی رسوایی پرت مینماید ، و بطور نهان پیغام ثابتی را بیصدا و بی کلام و حتی بی واژه به مخاطبانش القاء میکند که بر بیهودگی ادامه ی زندگانی و رهایی روح از اسارت در بند زمان و مکان و جسم زمینی را بیرحمانه تحمیل بر افکار ناپخته و احساساتی نوجوانان مینماید .  

 

از زوایای پنهان و دیدگاه فرا انتقادی و توسط اساتید حرفه ای با نگاهی نکته سنج و ریز بینانه نمیتوان لیست بلند بالایی از فول های ادبی و دستور زبانی از وی تهیه و ارائه نمود. 

   اگر هم بر فرض محال یافت شود  آنگاه تمامی شان را با نثر صریح و روان و زبان بی اغراق تعویض نموده.

در بازخورد و نظرات مخاطبان فضای مجازی در برنامه ی کتاب نویس و کتاب خوان Loot Book از جانب دنبال کنندگان داستان های مجازی ایشان به ازای هر 200 ستایش و قدر دانی و تشویق و تحسین ، یک یا بلکه دو انتقاد مشابه به یکدیگر نیز بچشم میخورد که همگی بر روح نوشتاری دمیده شده بر فرجام های تلخ داستان هایشان اشاره میدارند ، اما مادامی که یک نویسنده ادعای کذب نکند نباید و نمیتوان اقدام به تخریبش نمود ، از همین رو بسیاری از اهل فن های داستان نویسی فارسی منتظر وقت و دست به ماشه ایستاده اند تا اقای شین براری ادعایی فرای جایگاهش بیان کند و یا دچار غرور واهی و خودبزرگ بینی شود تا ناخواسته برگه ی سقوطش را امضاء کرده و آماج انتقادات قرار گیرد . 

نکته کلیدی در آرامش کاری وی ، نعمت دور بودن از پایتخت ایران اسلامی است که سبب دور ماندن از حواشی شده  

از حق هم نمیتوان گذشت که وی برخلاف سن پایینش فرد بی تجربه ای نیست و خصلت افتادگی اش را با فن بیان بالایش ترکیب نموده .کتاب از شهروز براری صیقلانی

   کتاب از شین براری صیقلانی در بالای تیتر اصلی  مجله ادبی  با فونت کوچکتر    تیتر خبری با عنوان ؛  معرفی داستان نویس برتر دوره نخستین_ شین براری    قابل مشاهده است         شهروز براری   ماهنامه چوک،مجله ادبی،مجله ادبی چوک،شین براری،شهروز براری صیقلانی،مجله ادبی شین براری  ماهنامه ادبی چوک      چوک   

 


شهروز براری صیقلانی نویسنده برتر  تصاویری که از پیج اینستاگرام خصوصی نویسنده  توسط یکی  از  مخاطبین اثارش  کپی و بی اجازه در فضای تارنمای مجازی نشر یافت.   ابتدا هم تصاویر جلد نسخه های ماهنامه ادبی چوک  رو  مشاهده کردید که در بسیاری از آنان  در تیتر های خبری و مطالب آن نسخه    اسمی از شین براری   دیده میشود  و در برخی موارد دور آن را با خطوط زرد و یا قرمز علامت گذاری نمودم .    

ضمنن  برای رعایت انصاف و ج انب  وجدان  در این پیج  هیچ کدام از عکس های خانوادگی و یا  خصوصی که نویسنده با یکی از اعضای خانواده و یا دوستان  باشد نمایش داده  نشده  و  تنها چند عدد انگشت شمار از تصاو یر    ساده و  روزمره  بازنشر شده است.    امیدوارم ایشان از بنده  ناراحت نشوند زمانی.    "مژگان   موقر"   ایلامی 


 

  1. ک کنم عکس مربوط به آقای نویسنده ی سبک فرمآلیسم هنری مکتب روسی،  که اصول  عینیت چخوف رو نوشته است باشد. با اسم  روی جلد که    شین براری   است و نویسنده داستان بلند و آثار معروف و موفقی  همانند؛ 
    1. 1_رویادوز  2_پستوی شهر خیس 3_محله ی ضرب  4_  
    2. 4_ رودخانه ی زَر  5_پسرکغزلفروش  6_دخترک غم بدوش 7_چشمان یار  8_خانه باغ    9_شهرک ابریشم بافی  10_شهر شیک  11_ دوشیزه 'هَرزه پیر- ظاهر گربه - باطن شیر    12_مریم السادات 13_هاجر 14_ داستان های کوتاه شهر سوخته  15_حاشیه سرتر است! و
    3. همچنین وی آثار مجازی بیشماری داشته .
    4. است.
    5.  وی در اثار مشترکی با نویسندگان نوظهور و موفق ادبیات داستانی فارسی  همکاری داشته 

    6.   جدیدترین نقد و بررسی آثار شین براری 


        در سال 1399 و اواسط تابستان بود که مقاله ای جنجالی با عنوان بهترین نویسنده ادبیات داستانی بلند ایران کیست؟ 

    7. از  استاد سرشناس و نویسنده ی نامی  جناب محمد حسن شهسواری منتشر گردید که در ابتدا به پرفروش ترین و پر تیراژترین آثار سال پیش یعنی اثری از زویا پیرزاد  با نام " من چراغ ها را خاموش میکنم.  و  اثری موفق که به چندین زبان دنیا ترجمه شده از  نویسنده در تبعید جناب عباس معروفی با نام  "  سمفونی مردگان اشاره دارد و به این مبحث که این دو اثر آیا  از دیدگاه  اتمسفر و فضاسازی و محتوای داستان  دارای  ارزش اجتماعی و یا مدنی میباشند یا که خیر میپردازد و با اشاره به اینگه  رسالت یک نویسنده ی حقیقی  نوشتن از درد های اجتماع و مشکلات زیر پوست جامعه و اشاره به زوایای پنهان و فرسوده ی ناهنجاری های درون قشر خاص و همچنین آگاهی کامل از کمو کاستی ها و یافتن معضلات از چشم عامه جا مانده ی جامعه و اشاره به تراژدی های احتمالی پیش از وقوع آن است اشاره داشته و آنگاه از نویسنده ی مورد نظر ما  یعنی شهروز براری صیقلانی اسمی آورده و در رقابتی نابرابر بین این جوان کاریزماتیک عرصه ی نویسندگی با دو پیشکسوت نویسنده میپردازد و از آغاز شین براری در یک سوی رینگ و زویا پیرزاد و عباس معروفی در سوی دیگر با اثارشان  قضاوت میشوند و در عین شگفتی و ناباورانه با نگاه ظریف و نکته سنج استاد شهسواری از حقایقی شگفت آور و  شوکه کننده آگاه میشویم و به این امر که نویسنده شین براری در اثارش به تراژدی های رخ داده در خرداد ماه 1399 پیشاپیش اشاره داشته و عینن از سر بریدن هست دختری نوجوان توسط پدرش اشاره ی کامل و با قید زوایای پنهان ماجرا داشته ،   (اثر وارونگی جنسی) (قتل رومینا 14 ساله به بهانه ی پیشگیری از بی آبرویی توسط پدری متعصب و 34 ساله بواسطه معاشرت اجتماعی رومینا با یک پسر سی ساله در گیلان،  شهر _هشتبر_خرداد99)  و همچنین در اثری دیگر از برادر کشی و خواهر کشی و امثالهم نوشته است و تمامی آنها عینن در خرداد ماه سال 99 با فاصله ی دو روز در میان بوقوع پیوسته و تمام ایران را به شوک و حیرت واداشته  اشاره میدارد و این حقیقت که چرا چنین پیش بینی های دقیق و درستی از وضع سلامت و بهداشت روانی جامعه توسط یک نویسنده جوان در سه سال زودتر از وقوع حادثه  صورت پذیرفته اما این اثار موفق به مجوز و عبور از تیغ تیز ممیزی کتاب وزارت ارشاد اسلامی نشده اند  مییپردازد  و از مخاطب میخواهد قضاوت کند که آیا پرفروش ترین کتاب داستان بلند سال یعنی اثر زویا پیرزاد با محوریت  موضوع ؛  کوچاندن ارامنه توسط ارتش عثمانی در 100 سال پیش،  اولویت جامعه ی ایرانی است؟ یا آثار اعجاز آمیزی که از بطن جامعه و کوچه خیابان بر میخیزد و با قلم یک نویسنده ممنوع القلم به نگارش در میآید و پس از ناامیدی در اخد مجوز فیپا و ثبت در رده بندی کتابخانه ملی  بطور رایگان و مجازی  انتشار می یابد؟  پر واضح است که شین براری در اوج کمال و لیاقت  مبتلا به جبر بیرحم زمانه شده و تمام صلاحیت هایش به زیر پای قوانین رانتی چاپ کتاب  مظلومانه لگدمال گشته و تنها عاملی که او را به جایگاه حقیقی و بالایش میرساند  عامل " گذرزمان" است که اینچنین موججب تعبیر و  وقوع  اثارش بطور عینی و حقیقی در همان شهر و استانی میشود که وی زاده و ساکن آن است.   

سر آخر با خواندن مقاله برتر استاد شهسواری به نکته ای مهم  واقف میشویم و در نتیجه گیری محتوای این مقاله به این امر که حاضر و ناظر بودن نویسنده در وطن و بین اقشار جامعه لازمه ی یک نویسنده ی خوب و موفق است تا بتواند همانند شین براری اثری قوی و کاملا پیشرو و مفید خلق نماید و یک مجهول در این معادله بی جواب میماند که پس چرا آثار نویسندگان مقیم خارج از کشور به عنوان پرفروش ترین و بهترین آثار ادبیات داستانی بلند  به مخاطب فارسی خوان عرضه میشود و در مقابل نویسنده ای زاده و ساکن کلانشهر رشت در استان گیلان ممنوع القلم است و حتی قادر به چاپ و عرضه ی آن در بازار نشر کتاب نیست. ​​​​​​


برای مطالعه این مقاله  به روی لینک زیر کلیک کنید 

           ~>   لینک مطالعه مقاله جنجالی نویسنده برتر ایران #کلیک نمایید     


صفحه 68 از ماهنامه ادبی چوک که به نکته ظریف و قابل تاملی اشاره میدارد. (البته دور چهار تصویر از چهار هنرمند  زاده ی محله ی امین الضرب کلانشهر رشت در مرکز استان گیلان،  توسط بنده خط قرمزی رسم شده و اسامی شان ذکر  گردیده است 


 نقد های اساتید نویسندگی به ساختارشکنی و سبک منحصر بفرد و ریتم آهنگین در چیدمان کلمات جملاتش در اثار شُهره میشود و به نقل از  نویسنده در تبعید  و رومه نگار ی مقیم آلمان،  استاد فرج سرکوهی که در مصاحبه با مجله و دوفصلنامه ویرگول  گفته است؛  شین براری بیش از هر نویسنده ی دیگری منحصر بفرد است و عطر تازگی از اتمسفر اثارش به مشام میرسد،  او پیرو هیچ نویسنده و سبک تعیین شده ای نیست و ادای هیچ نویسنده ای را در نمیاورد که هیچ،  حتی گاه بحدی متفاوت دست به خلق اثر میزند که مخاطب میپندارد نویسنده هیچگاه هیچ کتابی از اثار نویسندگان پیشین نخوانده است که اینگونه بی بدیل و  اندرناتیو مینویسد.  وی را از اولین جایزه ادبی در جشنواره داستان نویسی فورکلور بومی بین اینترناسیونال  وولدووستوگ روسیه  به یاد دارم که احتمالا وی نوجوان بوده و شاید جوانکی بی تجربه  که چنین موفقیت بزرگی را کسب نموده بود،  او آن زمان تنها یک در خالتور نویسی بود و موجب حس انزجار در من میشد چون بیش از حد خطوط استاندارد و نرمال را زیر پا میگذاشت و سه پیرنگ فرعی در یک پیرنگ اصلی اش را بطوری به یکدیگر گِره میزد که  مخاطب غرق در دنیای انتزاعی اثارش میشد. وی ایرادات و اشکالات اساسی و فول های بیشماری از لحاظ ادبی در اثارش داشت،  اما عنصری که سبب موفقیت و تغییر  رویه و  کسب دانش و تکنیک خاص او شد این امر بود که همیشه مینوشت و مینوشت و مینوشت سپس نیز باز مینوشت. این کار را آنقدر ادامه داد که عاقبت موجب اظهار نظر یکی از اساتید صاحب نام عرصه نویسندگی شد و جناب استاد محمد حسن شهسواری در مجله ادبی  چوبک نقد و نظری پیرامون وی انتشار داد که بی نهایت منفی و با نیت تخریب وی نوشته شده بود  و آن زمان بود که من فهمیدم در مخالفت با شین براری ظاهرا  من تنها نیستم و متحدینی هم در داخل وطن دارم که اتفاقا از دست برقضا آنها بیش از من  و با شدت بیشتری با بلندپروازی های این نوقلم مخالفت دارند. چون ان نقد بحدی تند و توهین آمیز بود که از دیدگاه شخص بنده،  بیش از حد تاب و تحمل یک نویسنده نوقلم بود و میتونست تا ابد موجب خشکی قلم بش

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ گوگل گزارش جلسات GSR :) آستان مقدس امامزاده عبدالله موسی الکاظم(ع) ترک فیلم آوازا خاطرات یک دانشجو پاورپوینت اصول حسابداری و هزینه یابی کارنیوال | مجله تفریحی و سرگرمی امدادرایانه قزوین وخدمات ***09380338496***